ستیای نازنینمستیای نازنینم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

چراغ خونه ی ما

اسفند 93

سلام نازنینم(این پستو اسفند نوشتم ولی با سه ماه تاخیراینجا گذاشتم ) نمیدونم چرا همش فکر میکردم که ماه پیش خاطراتتو نوشتم در حالیکه الان که اومدم دیدم آخرین پستم واسه سه ماه پیشه این نشون میده که این مدت حسابی خوش گذشته که به چشم یک ماه اومده باتو که هستم معلومه که خوش میگذره عزیزم خدارو شکر خیلی این روزا سرم شلوغه خونه تکونی و دخمل شیطونی مثل شما دیگه معلومه که چطوری میشه توهم ماشالله این روزا یه تیکه ماه شدی مهربون بودی مهربونتر شدی همش در حال بوسیدن مایی دیروز صبح که بیدارشدی تو همون حالت دراز کش دستاتو از هم وا کردی که یعنی بیا بغلم منم درحالیکه از خوشحالی ذوق زده شده بودم صورتمو گذاشتم بین دوتا دستای خوشگلتو اینبار بیشتر ازهمی...
6 اسفند 1393
1